عسلعسل، تا این لحظه: 18 سال و 10 ماه و 24 روز سن داره
الین خواهریالین خواهری، تا این لحظه: 6 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

*شیطونی های دخترونه*

اقامت و بورسیه

1397/6/21 0:16
نویسنده : asalbanoo
387 بازدید
اشتراک گذاری

خونه ی دختر خاله ی بابام دعوت بودیم که اونجا بعد از سلام علیک رفتیم تو اتاق که مانتو هامونو بزاریم رو تخت . اونتو زن دایی بابام رو که جوون بود ( یعنی فکر نکنین پیر بود ) دیدیم . بعد احوالپرسی پرسیدیم مریم ( دخترش ) چرا نیومد .

گفت مریم از این به بعد درس میخونه با مشاورش حرف میزنه روزی 6 ساعت هم میخونه . و آخرا موقع کنکور به 13 ساعت در روز هم میرسه . یواش گفت به هیچکی نگین میخواد مریم پزشکی قبول شه کاراش رو کردیم که بفرستیم آلمان بره پیش خالش زندگی کنه و درس بخونه ...

منم خیلی قاطی در افکار خوش به حالش و افرین و چه خوب بودم که زن دایی گفت تو هم برو پیش مریم. مامان خانوم ضد حال هم گفت حالا ول کنین زن دایی این تا اون موقع 4 و 5 سال مونده اینارو گفتین این از الان خوشحالی میکنه تو خونه مخ منو میخورهدلخور

زن دایی کلی با منو مامانم حرف زد که اینجا آزادی نیست برو اونجا زندگی میکنی دانشگاهاش عالیه سال تحصیلی پزشکی تو ایران 8 ساله اونجا 6 ساله .

گفتم زبان انگیلیسیم عالیه مسافرت رفتیم من مثل بلبل براشون حرف میزدم تنهایی بجای همه من حرفای گنده و جمله های کامل میگفتم صحبت میکردم.

گفت چه خوب بیا با مریم برو ساری کلاس زبان آلمانی ( ما خودمون آملی هستیم ) مامانم گفت نه میخوام اول انگیلیسیش تموم شه بعد زبان جدید شروع کنه . 

دعا کنین من بتونم بورسیه بگیرم برم آخه کی اینجا میمونه...

تا پست بعدی بااااای

پسندها (1)

نظرات (1)