سوتی های خنده دار مدرسه
یه بار تو کلاس علوم نشسته بودیم و معلم داشت رو به تخته درس می داد. هی مینوشت و بعد روش رو به سمت ما میکرد توضیح می داد . دوست منم که پشت سر ما نشسته بود داشت با موهای من که بلنده و پایین بسته بود از زیر مقنعه مدرسه بازی می کرد . ( من و دوستم میز سوم می نشستیم و پارسال بود یعنی وقتی که کلاس هفتم بودم چون الان دارم میرم هشتم ) معلم هم که همینطور درس می داد . خب ما هم سر کلاس هی یواشکی شیطونی میکردیم ولی هیچوقت نمره کم نمیگرفتیم. منم که معدلم 20 شد.
از اونطرف هم با اون دستش پشتم رو فشار میداد که مثلا خستگیم در بره ( عجب دوستایی داریم ما) منم اومدم یواش بهش بگم پایین تر رو ماساز بده یه دفعه کش موم رو کشید و یه صدای بلندی داد.
کل پشت کلاس هم که فهمیده بودن زدن زیر خنده معلم هم یهو پرسید پایین تر بنویسم نمیبینی ( چون من به دوستم گفتم پایین تر معلمم اشتباه گرفت و شنید و فکر کرد با اونم ) دوست بغل دستیم هم که می دونست من چرا گفتم پایین زد زیر خنده منم با دستپاچگی و هل خوردگی گفتم نه نه میبینم نه مشکلی نیست.( خدا رو شکر نفهمید )
یه موقع دیگه هم زنگ ریاضی بود و معلم ریاضی سخت گیرمون هم داشت درس میداد. از اونجایی که کتاب درسی ریاضی مرحله به مرحله درس میده تو مرحله ای بودیم که اول درس بود و به روش های آسون و طولانی میگفت در حالی که با یه حرکت می شد جواب رو دست آورد. معلم هم طبق کتاب داشت درس میداد که وقتی داشت تخته رو پاک می کرد من گفتم به نظر من این روش خیلی بی خوده و دلیل نداره از این راه بریم چرا کتاب باید اینجوریش میکرد
و یه دفعه معلم در جوابم گفت هر وقت ازت نظر خواستن اونوقت بگو چرا باید این حرفو میزد. دوستم هم با خنده بهم گفت با خاک یکسانت کرد
یه بار هم به معلم ریاضیم که درباره سوالای الگویی حرف میزد گفتم که الگویابی رو ما پارسال خیلیییی کار کردیم و معلم گفت که اتفاقا این الگویابی اصلا کمک نمیکنه و بیخوده
و اشتباه هم میگفت چون الگویابیه که مهمه و همه ی سوالای سختشو من حل میکردم
اگه شما هم سوتی دادین تو نظرات تعریف کنین منتظرتون هستمم