پاییز ای پاییز سلااام
گوش کن
صدای نفس های پاییز می آید
نگرانی هایت را از برگ های درختان آویزان کن
چند روز دیگر می ریزند
دلم خون شد از این افسرده پاییز
از این افسرده پاییز غم انگیز
غروبی سخت محنت بار دارد
همه درد است و با دل کار دارد
توجه توجه
لطفا تا آخر بخوانید و نظر بگذارید
وگرنه امیدوارم پاییزتان مثل تابستان بگذرد
همین
آخ که چقدر دلم برای پاییز تنگ شده بود . من خیلی پاییز رو دوست دارم حالا اونقدری که شعر بالایی میگه غم انگیز نیست
میدونید چیشد که خواستم درباره پاییز بنویسم؟خب ما تو مازندران زندگی می کنیم و پاییز همیشه بارون های سنگین و زمستون ها بعضی وقتا برف میاد. امروز بعدازظهر طوفان شدیدی شد. همه ی در و پنجره هارو بستیم. منم همش از خوشحالی بارون می پریدم.
مامانم ازم پرسید که چرا برای بارون انقدر خوشحالی گفتم چون دلم برای لباسای گرمم و نیم بوتم تنگ شده
غروب که شد داشتم درس می خوندم که از شدت بارون و رعد و برق دیدم که برق رفت و هوا خیلی تاریک تر شد ( از غروبای معمولی )
خلاصه من عاشق همه ی فصل ها هستم خودم تو بهار به دنیا اومدم
پاییز هم که همش بارون و برگ و قشنگیه
ولی مامان بزرگم می گفت که آدما تو پاییز خودشونو بیشتر برای کارهایی که میکنن سرزنش می کنن و بیشتر تو این فصل دپرس میشن
اونم به خاطر اینه که تیرگی هوا و بارون و سرما روی روان ما تاثیر میذاره
کلا خیلی جالبه
اصلا همه چی جالبه
من همیشه همه چی رو فان می بینم و از همه چی لذت می برم
عاشق همه چی هم هستم و از هیچی نمی ترسم
اصن عاشق همه چی بودن خودش عااالیه
چرا شعرای زشت و غم انگیز درمورد پاییز می نویسن
شما نظرتون در مورد این چیزایی که گفتم چیه؟
اصن بگین دیدگاه شما چیه؟
منتظر نظراتتون هستم مرسییییی