گفتگوی من با یه خارجی تو آنتالیا
ما همین آخرای مرداد امسال رفتیم ترکیه آنتالیا. تو هتل تو سالن غذاخوری بودیم و خیلی شلوغ بود و کلی روسی بودن تو هتل همه بور بودن. البته منم بورم موهام قهوه ایه. درسته که خیلی با خارجیا اونجا حرف زدم و انگیلیسیم فوله ولی این یکی مکالمه خاصه. از میز پاشدم رفتم سس بزنم به سیب زمینیم نمیدونستم از کجا باید بگیرم. از خانومه که اونجا کار میکرد و راهنمایی میکرد ( گارسون نبود ) پرسیدم ( همه مکالمه به انگیلیسیه ) ببخشید باید از کجا سس بگیرم
گفت چه نوعی منم گفتم کچاب . دست گذاشت رو کمرم و همراهیم کرد سمت سس ها. تو راه ازم پرسید چند سالته منم گفتم 13 . گفت اهل کجایی گفتم ایران . گفت با تعجب و سوالی ایران؟؟ گفتم بله و برام سس زد. ازش پرسیدم خودت اهل کجایی
گفتم من از انتالیام.بعد رفتم. دوباره برگشتم که قاشق بگیرم برای دسرم اونو دیدم. اومد نازم کنه دستشو گذاشت رو چونم گفتم چرا تعجب کردی فکر میکردی از کجا باشم؟ با اطمینان و محکم گفت اینگیلیس گفتم واقعا؟؟ گفت آره گفتم چرا؟ گفت چون خیلی خوشگلیدوباره گفت خیلی خوشگی. منم خندیدم گفتم تو خوشگل تری و اونم خندید
بعد گفت فکر میکردم از اونجا باشی نه ایران. خلاصه گفتم بعدا میبینمت و رفتم. برای همه هم تعریف کردم
ولی خب اونا که ایرانی ها رو ندیدن بدونن که همشون خوشگلن.